Web Analytics Made Easy - Statcounter

اوج گیری قدرت چین موجب شده تا غربی‌ها به عنوان بازیگران مسلط در نظام‌بین‌المللی، جنگ تبلیغاتی و رسانه‌ای گسترده‌ای را علیه این کشور به راه اندازند. در این چهارچوب، روایت سازی و افسانه پردازی‌های مختلف علیه چین و ابعاد گوناگون قدرت و رویه‌های بین المللی آن، یکی از اصلی‌ترین دستورکار‌های غرب در مواجهه با اوج گیری قدرت جهانی پکن بوده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو_ رقابت میان قدرت‌های بزرگ، همواره یکی از ویژگی‌های بارز و محوری نظام بین‌الملل در دوره‌های مختلف زمانی بوده است. در واقع، قدرت‌های جهانی بواسطه منازعه و تقابل با یکدیگر همواره سعی داشته اند تا بلوکی موافق و همراه با خود در عرصه معادلات کلان سیاست بین الملل ایجاد کنند و تا جای ممکن از قدرت‌گیری رقبا و دشمنانشان که از آن‌ها به مثابه نیرو‌های "چالشگر" یاد می‌شود و عمده تلاش‌های این طیف معطوف به برهم زدن نظم و مناسباتی است که مطلوبِ قدرت‌های مستقر است، جلوگیری کنند.

"جان میرشایمر"، استاد برجسته و شناخته شده علوم سیاسی آمریکایی، تئوری "انتقال قدرت" را در همین چهارچوب ارائه می‌کند. وی تاکید می‌کند که در هر دوره از تاریخ جهان، قدرت‌های مسلط در عرصه بین المللی، به نظمی خاص شکل می‌دهند که در نقطه مقابل آن ها، قدرت‌های نوظهور که از توزیع مزایا و امتیازات در نظام سلسله مراتبیِ تعریف شده توسط قدرت‌های مسلط سودی نمی‌برند و حتی با تضییع حقوقشان مواجه می‌گردند، به تدریج در مقام "چالشگر" دست به اقداماتی می‌زنند که بنیان‌های نظام بین‌المللی مسلطِ مستقر سست می‌گردد و سازوکار‌های جدیدی جایگزین می‌شود.

در این راستا، مدت هاست که کشور چین از دیدِ قدرت‌های غربی، به مثابه یک بازیگر چالشگر برای موقعیت مسلطِ قدرت‌های غربی تبدیل شده است. کشوری که با خیزش چشمگیر اقتصادی و سیاسی خود و جلب شمار قابل توجهی از کشور‌های جهان به سمت خودش (به طور خاص با استفاده از گفتمان اقتصادی و فکریِ جذاب خود)، نگرانی‌های زیادی را به ویژه در بسیاری از پایتخت‌های غربی ایجاد کرده است.

در این راستا، این دسته از کنشگران به حربه‌ها و اقدامات مختلفی متوسل شده اند تا به هر نحو ممکن، چین را در عرصه بین المللی بدنام کنند و اوج گیری قدرت و توان جهانی آن را َه به مثابه یک فرصت، بلکه همچون تهدیدی برای ملت‌های مختلف جهان تصویرسازی نمایند. در این رابطه، رسانه‌های غربی که جریان اصلی رسانه‌ای در جهان را تشکیل می‌دهند، تلاش‌های منسجمی را جهت بدنام کردن چین در پیش گرفته اند و البته به طور خاص دولت آمریکا (وزارت دفاع این کشور) نیز سال هاست که (به طور خاص از سال 2006)، چین را به مثابه تهدید اصلی علیه منافع و امنیت آمریکا معرفی می‌کند. مساله‌ای که البته به نحو مشابهی از سوی متحدان آمریکا در عرصه بین المللی نظیر اتحادیه اروپا نیز بر آن تاکید می‌شود.

این در حالی است که بسباری از مفروضات و روایت‌هایی که جریان‌های سیاسی و رسانه‌ای غربی در مورد چین تبلیغ و ترویج می‌کنند، هیچ سنخیت و تناسبی با واقعیت‌های میدانی و حقیقی ندارند. در این راستا، به طور خاص به سه افسانه و دروغ بزرگی که کشور‌های غربی در رابطه با چین در عرصه بین المللی به آن اشاره دارند، پرداخته می‌شود.

1: چین به دنبال استعمار دیگر ملت‌ها است

یکی از مشهورترین و اصلی‌ترین خط‌های تبلیغاتی که غرب علیه چین ترویج می‌کند، تاکید بر این نکته است که چین به واسطه توسعه مناسبات اقتصادی و سیاسی خود با دیگر کشور‌های جهان (به ویژه کشور‌های در حال توسعه) به دنبال استعمارِ آن‌ها است.

این در حالی است که این روایت سازی از چند جهت واقعی به نظر نمی‌رسد. اولا، غرب اساسا در جایگاهی نیست که با سابقه استعماری طولانی مدت خود (که البته در سال‌های اخیر خود را در قالب‌های نوینی نیز به نمایش گذاشته است)، کشوری همچون چین را متهم به طرح‌های پشت پرده جهت استعمار دیگر ملت‌ها کند. در واقع، غربی‌ها قبل از اینکه دیگران را متهم به تفکرات و ایده‌های استعماری در قبال دیگر کشور‌ها کنند باید در مورد گذشته سیاه و سابقه نَه چندان مطلوب کنونی خود در این حوزه به جهان توضیح دهند. از این منظر، غرب نَه به مثابه یک مدعی در امر مبارزه با استعمار بلکه خود بایستی بر کرسی متهم نشیند.

دوم اینکه چین در ازای اعطای کمک‌های اقتصادی خود به بسیاری از کشور‌های در حال توسعه جهان، هیچ پیش‌شرط اقتصادی و سیاسی را طلب نمی‌کند. این در حالی است که غربی‌ها سال هاست اعطای کمک‌های مالی خود به ملل در حال توسعه را مشروط به انجام اقداماتی خاص از سوی آن‌ها در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی که مطلوبِ جهان غرب است می‌کنند. این رویکرد غرب به وضوح در مقایسه با رویکرد چینی ها، استعماری‌تر است. در این چهارچوب، غرب کشور‌های در حال توسعه را از پذیرش کمک‌های توسعه‌ای چین بر حذر می‌دارد، اما به هیچ عنوان نمی‌گوید که خود قرار است چه چیزی را به آن‌ها ارائه کند؟

و در نهایت باید گفت که مشاهدات و یافته‌های میدانی در بسیاری از کشور‌های در حال توسعه مبین این واقعیت هستند که حضور اقتصادی چین در بسیاری از کشور‌های در حال توسعه جهان، فرصت‌های آن‌ها در حوزه‌های گوناگون را افزایش داده و به بهبود رشد و توسعه اقتصادی و فضای اشتغال و کسب و کار‌های آن‌ها ختم شده است (این در حالی است که سال‌ها حضور آمریکا و کشور‌های غربی در کشور‌های در حال توسعه در مناطقی نظیر آفریقا و آمریکای لاتین، نه تنها این قبیل کشور‌ها را به پیش نرانده، بلکه چندین قدم نیز به عقب برده و هزینه‌های سنگین مادی و انسانی را برای آن‌ها به همراه داشته است).

مساله‌ای که البته توجه فزاینده کشور‌های در حال توسعه به چین و رویکرد و گفتمان اقتصادی آن در عرصه بین‌المللی، دلیلی و تاییدی روشن برای آن است. در این چهارچوب، طرح اتهامات مختلفِ غرب علیه چین مبنی بر اینکه این کشور به دنبال استعمار دیگر ملت هاست، بیش از آنکه در حقایق ریشه داشته باشد ناشی از نگرانی‌های جهان غرب از قدرت گیریِ جهانی چین و در عین حال حسادت آن‌ها نسبت به توسعه نفوذ بین المللی پکن است.

2: چین به دنبال تسلط نظامی بر کشور‌های مختلف جهان است

یکی دیگر از افسانه‌های دروغینی که به نحوی گسترده علیه چین تبلیغ می‌شود، اشاره به این نکته دارد که چینی‌ها مایل به تسلط نطامی بر کشور‌های مختلف جهان، به ویژه کشور‌های در حال توسعه و ضعیف هستند. این ادعا در حالی مطرح می‌شود که کشوری نظیر چین صرفا یک پایگاه نظامی در قاره آفریقا در اختیار دارد (در کشور جیبوتی)، اما آمریکا به تنهایی از 10 پایگاه نظامی بزرگ در کشور‌های آفریقایی برخوردار است.

در سطح بین المللی نیز، شمار پایگاه‌های نظامی خارجی چین به تعداد انگشتان یک دست نمی‌رسد، اما آمریکا بیش از 100 پایگاه نظامی در اقصی نقاط جهان دارد. در بحث فروش تسلیحات نیز آمریکایی‌ها و دیگر کشور‌های غربی نظیر انگلیس، آلمان، و فرانسه، سال هاست که جز اصلی‌ترین فروشندگان اسلحه در عرصه بین المللی هستند و چین در بازار مذکور جز بازیگران تازه وارد به شمار می‌آید.

از این رو، طرح این ادعا که چین به دنبال تسلط نظامی بر کشور‌های در حال توسعه جهان است، بیش از آنکه واقعی باشد، ناشی از دغدغه‌های غرب در رابطه با پیشرفت این کشور در عرصه‌های مختلف بین المللی است و الا خودِ جهان غرب در زمینه مذکور با اتهامات عینیِ به مراتب گسترده تری رو به رو است.

3: چین اقتدارگرایی بین المللی را ترویج می‌کند

در نهایت باید گفت یکی دیگر از افسانه‌های دروغینی که کشور‌های غربی در مورد چین تبلیغ و ترویج می‌کنند این است که چینی‌ها به دنبال ترویج مدل حکمروایی اقتدارگرایی در عرصه بین‌المللی هستند. این در حالی است که چین مدت هاست اعلام کرده که اصل و اولویت اساسی را در مراودات خارجی خود بر مسائل اقتصادی قرار می‌دهد و اساسا قائل به تمایز دو حوزه سیاست و اقتصاد از یکدیگر است.

در این چهارچوب، چینی‌ها خود را متعهد به کار کردن با همه نظام‌های حکمروایی در جهان می‌دانند و با تریبون‌های رسمی خود نیز اعلام نموده اند که به دنبال کسب هژمونی جهانی و یا معرفی خود به عنوان یک الگو به دیگران نیستند. جالب اینکه چینی‌ها وقتی می‌خواهند از ایدئولوژی کمونیستی صحبت کنند نیز تاکید دارند که ایدئولوژی کمونیسم را در کشورشان به سبک چینی پیاده سازی می‌کنند. این بدان معناست که قصد ندارند این مدل را به دیگر کشور‌های جهان نیز عرضه و یا صادر کنند.

این در حالی است که کشور‌های غربی به ویژه آمریکا سال‌هاست که جهان را با این منطق که دیگران یا باید همراه با دموکراسی آمریکایی باشند و یا علیه آن، به دو بلوک جدا تقسیم کرده اند و با مخالفان خود به شدیدترین وجه ممکن می‌جنگند و علیه آن‌ها دست به اقدام می‌زنند. از این رو، در این زمینه نیز اساسا غرب در جایگاهی نیست که بخواهد چین را متهم کند و بهتر است پاسخگوی کارنامه و عملکرد خود باشد.

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: چین و آمریکا اقتصاد چین جنگ تبلیغاتی و رسانه ای کشور های در حال توسعه عرصه بین المللی کشور های غربی دیگر کشور ها طور خاص سال هاست علیه چین چینی ها سال ها ملت ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۴۳۶۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دروغ؛ رکن اساسی رسانه روباه پیر

رسانه‌های معاند و ضدانقلاب اگر چه در روش‌ها و اهداف خود علیه جمهوری اسلامی ایران با یکدیگر اندکی متفاوت هستند اما در یک چیز با هم اشتراک دارند و آن هم دروغ گفتن است.

به گزارش ایسنا، مهدی گرگانی در یادداشتی در وطن امروز نوشت: در این میان شبکه بی‌بی‌سی طبق تحقیقات انجام‌شده و آمارهای مبتنی بر آن در صدر رسانه‌های بیگانه در دروغ‌پردازی علیه ایران قرار دارد.

انتشار اسناد جعلی در ارتباط با ماجرای نیکا شاکرمی که جسد بی‌جانش در خلال اغتشاشات ۱۴۰۱ در ساختمانی در نزدیکی محل زندگی او کشف شد، بار دیگر ضرورت پرداختن به دروغ‌پراکنی‌های هدفمند رسانه انگلیس استعمارگر را ایجاب کرده است.

۱- از اغتشاشات پس از انتخابات ۸۸ تاکنون شبکه بی‌سی‌سی بویژه بخش فارسی آن بارها و بارها به دلیل انتشار اخبار و گزارش‌های دروغ و نادرست رسوا شده و اعتبار آن نزد مخاطبان و کاربران شبکه‌های اجتماعی بشدت مورد سوال و تردید قرار گرفته است. با گسترش فضای مجازی طی سال‌های اخیر این افشاگری‌ها و رسوایی‌ها به مراتب پررنگ‌تر شده است، چرا که هر ادعای دروغی بلافاصله در شبکه‌های اجتماعی با واکنش گسترده کاربران مواجه شده است.  

۲- طبق نتایج یک تحقیق خبری، ۵ رسانه ضدایرانی شامل بی‌بی‌سی، اینترنشنال، صدای آمریکا، رادیو فردا و شبکه من و تو در یک بازه زمانی ۴۶ روزه در خلال اغتشاشات سال ۱۴۰۱ مجموعا بیش از ۳۸ هزار دروغ در اخبار خود علیه ایران منتشر کردند که در این بین بیشترین سهم مربوط به بی‌بی‌سی فارسی بود. طبق این تحقیق، شبکه بی‌بی‌سی فارسی با ۶۸۱۸ خبر دروغ یا خلاف واقع از مجموع ۱۰۴۵۵ خبر در ارتباط با ایران بیشترین دروغ‌پراکنی را علیه ایران داشته است. 

۳- لیست کردن همه دروغ‌های بی‌بی‌سی خارج از این مقال است اما در زیر به چند مورد اخیر آن که بیشتر در اذهان باقی مانده است می‌پردازیم. یکی از دروغ‌های شاخدار این رسانه، ادعای «فرار مقامات و رهبران ایران با هواپیماهای پر از طلا به ونزوئلا»(!) بود که در بحبوحه اغتشاشات منتشر شد و بشدت مورد تمسخر کاربران قرار گرفت و به موضوعی برای ساخت جوک علیه بی‌بی‌سی و دیگر رسانه‌های معاند تبدیل شد. 

روایت سراسر دروغ از آتش‌سوزی در زندان اوین که در آن این رسانه انگلیسی تلاش کرد با ارتباط آن با اغتشاشات پس از مرگ مهسا امینی، مردم را تهییج و به سمت زندان اوین روانه کند از دیگر دروغ‌های عجیب این شبکه بود. بی‌بی‌سی در روایات خود حتی با فردی درباره حوادث آن شب صحبت کرده بود که بعدا مشخص شد اصلا در زمان حادثه در زندان نبوده است! در یک مورد دیگر از دروغ‌پراکنی‌ها، بی‌بی‌سی برای اینکه وانمود کند اغتشاشات همچنان ادامه دارد و مردم در خیابان‌ها هستند عکسی از تجمع گسترده مردمی در اشنویه منتشر کرد که بعدا مشخص شد این عکس مربوط به برگزاری مراسم جشن نوروز در شهر مریوان بوده است!

 بی‌بی‌سی همچنین برای ملتهب کردن فضای جامعه، بارها براساس شواهد و یافته‌های خیالی اخبار دروغ و سراسر کذب درباره سلامت رهبر بزرگوار انقلاب منتشر کرده و هر بار بیشتر از قبل رسوا و ضایع شده است.

۴- در ارتباط با انتشار گزارش جعلی بی‌بی‌سی درباره نیکا شاکرمی نیز وضع بهتر از این نیست. اما نکته حائز اهمیت این است که این بار به جای بخش فارسی بی‌بی‌سی، بخش جهانی این تلویزیون انگلیسی گزارش را منتشر کرده است. مشخص نیست گزارشی که اختصاصا با ایران و زبان فارسی مرتبط است چرا توسطBBC WORLD منتشر شده است؟ یک دلیل شاید همین بی‌اعتباری بی‌بی‌سی فارسی به واسطه برملا شدن دروغ‌های گسترده آن طی سال‌های اخیر باشد. احتمالا سازمان‌دهندگان این گزارش به دنبال آن بودند که با انتشار این گزارش از طریق بخش جهانی، اعتباری به اسناد و یافته‌های خود ببخشند!

۵- با این حال حتی ساده‌لوح‌ترین مخالفان جمهوری اسلامی ایران نیز به اعتبار اسناد منتشرشده باور ندارند و با نگاهی سطحی می‌توان گاف‌های زیادی در این اسناد گرفت. برخی ناظران می‌گویند این اسناد نه تاریخ، نه پیوست و نه شماره نامه دارند. حتی مشخص نیست گیرنده و فرستنده آن چه شخص یا ارگانی است. ادعاهای بی‌بی‌سی هیچ شاهد یا فیلم و صوتی نداشته و تنها به چند نامه بی‌پایه و بی‌اساس بسنده شده است.

ناظران معتقدند بی‌بی‌سی حتی دقت نداشته تا نام فرماندهی نیروی انتظامی را در سربرگ این نامه به فراجا تغییر دهد، چرا که از سال ۱۴۰۰ فرماندهی انتظامی از ناجا به فراجا تغییر نام یافته است.

۶- به دنبال انتشار حکم اعدام متهم امنیتی توماج صالحی، برخی اپوزیسیون خارج‌نشین تلاش کردند مجددا فضای جامعه را ملتهب کنند و حتی برای تجمعات خیابانی فراخوان دادند. انتشار چنین گزارشی که احساسات عمومی را هدف گرفته چند روز پس از انتشار حکم صالحی احتمالا برای دمیدن دوباره به کالبد بی‌جان اغتشاشات ۱۴۰۱ است. اگر چه چنین اقداماتی تلاش برای بازگرداندن آب رفته با آبکش است.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • دروغ؛ رکن اساسی رسانه روباه پیر
  • سرگیجه بزرگ!
  • الگوی مهاجرت دانشمندان در جهان چیست؟ / فاصله جغرافیایی کم‌تر؛ احتمال انتقال دانش بیشتر
  • رکوردی که نتانیاهو ثبت کرد
  • چرا صدا و سیما با تبلیغات دروغ کالاهای آسیب رسان به سلامت مدارا می کند؟
  • توازن قدرت جدید در جهان برخاسته از تئوری‌های امام راحل است
  • ۱۰ پیام یک خیزش
  • ۱۰ شکاف بزرگ در روابط رژیم‌صهیونیستی با غرب طی جنگ طوفان الاقصی
  • قدرت نفوذ رسانه در بازتاب اعتراضات آمریکا و اروپا نمایان شد
  • سپاه بزرگ‌ترین نیروی ضد تروریسم جهان است/ آمریکا به دنبال آتش بس در غزه نیست